پارت بیست و پنجم

زمان ارسال : ۲۵۲ روز پیش

ثانیه‌های آخر چراغ قرمز و انتظارش بود. وصال داشبورد را باز کرد. کاغذ نخواندۀ فال را در آن جای داد و دو بسته کیک میوه ای را بیرون آورد. آن ها را در دست عسل گذاشت و مهربان گفت:«اینا مال تو. در عوضش...»

نگاه پر ولع و طمع عسل به جلد براق کیک ماسید و فوری پرسید:«چی؟»
_ تموم فال و گلات رو بفروش به من.
چشمان گرسنۀ دخترک رنگ تعجب گرفت:«همه ش رو؟!»
_ آره همه ش.
_ کلی فال! می خوای چی

66
20,560 تعداد بازدید
52 تعداد نظر
95 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    عالی😍

    ۸ ماه پیش
  • رویا ملکی نسب | نویسنده رمان

    💝💝

    ۸ ماه پیش
  • رویا ملکی نسب | نویسنده رمان

    ,💝💝

    ۸ ماه پیش
  • رویا ملکی نسب | نویسنده رمان

    💝💝

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید